من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که من و تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبی و قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که من و تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصل آغاز
برم پیش بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
"عاشقتم"ُُُ،
کلمه ای شش حرفی
و سهم این روزهای من از تو!!
تمام شدن احساس گفتن ندارد
از چشم افتادن گفتن ندارد
می دانم...
هر آنگاه،
که قدرت ِ عشق
برعشق ِ قدرت
غلبه کند؛
جهان،
صلح را خواهد شناخت.
*از خودم نیست ولی حرف دلمه!
پ.ن1:ما خود درد این خون خوردن خاموش می دانیم!(سایه)
پ.ن2:اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می
گریستیم؟
از دوره
دورها می آیی
و فقط یک چیز، یک چیز کوچک
در زندگیِ من جابه جا می شود
این که دیگر بدونِ تو
در هیچ کجا نیستم.
* * *
این همه که از تو می گویم
بیهوده نیست.
هرکس که به چیزی یقین کند
می خواهد تمام عمر
و هر کجا پیامبر این یقین باشد ...
انتوان دوسنت اگزوپری
"تو" برایم با ارزش از آنی که به دنبال ما باشم
بگذار به حساب پریشانی ِ ندیدنت.. سختی ِ نبوییدنت...بگذار به حساب این فاصله لعنتی..!
ما همو لمس کردیم و چیزی بینمون رد شد
حسی شوری شوقی ...
چیزیکه شبیه هیچی نیست
و همیشه با منه
چیزی...عشق انگیز..!
فرانسوا ولتر: دوچیز برای من به معنای زندگــــــــــی است: آزادی و بانویی را که دوست دارم.
به جای بانو بخوان: آقای سبز سه شنبه سبز!